حقوق و سیاست سوگند در ایران و جهان

ارسال شده توسط ادمین در 22 آبان 1393 ساعت 23:20:05

حقوق و سیاست سوگند در ایران و جهان

سوگند،اخبار شفاهی شخص حقیقی با گواه گرفتن خداوند،در مقام ادای شهادت است و در نظام‏های مختلف حقوقی،از سوی گواه‏ یا مدعی/شاکی یا از سوی مدعی علیه/مشتکی عنه یا در خارج از دادگاه در مقام دادن و گرفتن قول در مقام قبول التزام و تعهد به انجام‏ یا ترک عملی یا ابراز وفاداری نسبت به مرام یا نظام یا گروه یا فرد معین در مراسم معین و با تشریفات خاص به عمل می‏آید.در حقوق‏ سنتی از آن به«یمن»و«حلف»به معنی سوگند و قسم‏ و تحلیف‏ به معنی سوگند دادن‏ تعبیر می‏شود.به این ترتیب سوگند گاهی از ادله‏ی اثبات دعوی و گاهی از مقوله‏ی تأکید بر التزام است.چنان که‏ در حقوق موضوعه‏ی ایران برابر ماده‏ی 418 قانون آیین دادرسی مدنی‏ گواهان پیش از ادای شهادت«سوگند یاد می‏کنند که تمام حقیقت را بگویند و غیر از حقیقت چیزی نگویند».

پیشینه ‏ی تاریخی

سوگند در همه‏ی فرهنگ‏ها و نظام‏های دینی،سیاسی و حقوقی‏ رایج بوده است و بویژه در روزگاران گذشته که اسناد مکتوب و امضای‏ آنه به اندازه‏ی امروز شایع نبوده است،از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است.

پیش‏آریاییان

تمدن پیش‏آریایی ایلام،منسجم‏ترین نظام حقوقی پیش از هخامنشیان را در فلات ایران داشت.در این نظام حقوقی،برابر لوحه‏های سنگی متعلق به هزاره‏ی سوم و دوم پیش از میلاد، قراردادهای حقوقی با سوگند به نام یکی از خدایان مثل انشوشیناک‏ Inshushinak (خدای شوش)تضمین می‏شده است.3در تمام‏ نظام‏های خصوصی بدوی ومترقی،شخص به اشیا و اشخاصی که نزد او مقدس ومحترم ومحبوب‏اند،سوگند یاد می‏کند.چنان‏که در زبان‏ فارسی چه در محاوره و چه در نظم و نثر،سوگند خوردن به جان‏ عزیزان،اعم از مقدّسین و مقدّسات یا جقّه‏ی پادشاه یا سز امیر و وزیر یا پدر و مادر یا معشوق و محبوب،معمول مرسوم بوده است.برای‏ مثال،حافظ به جاه وجلال پادشاه وقت(شاه شجاع،فرزند مبارز الدین‏ محمد،از آل مظفر)چنین سوگند خورده است:

قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع‏ که نیست با کسم از بهر مال و جان نزاع

و دیگری به استقبال رودکی خطاب به معشوق خود سروده است:

قسم به جان تو خوردن،نشان بی‏ادبی‏ست‏ به خاک پای تو کان هم عظیم سوگند است

اعراب پیش از اسلام

در عصر جاهلیت،ابو جهل،به رسم بت‏پرستان مکه،به لات و عزی سوگند خورد4و اعراب علاوه بر بت‏ها،به نام و شرف قبیله‏ی‏ خود یا شمشیر هم سوگند می‏خوردند.5مهم‏ترین موارد تاریخی‏ سوگندهای دسته جمعی در عصر جاهلی،نخست«حلف المطیبین»در میان قریش در مکه بود.6دومین سوگند دسته جمعی مهم«حلف‏ الفضول»بیست سال پیش از بعثت با مشارکت پیامبر اسلام صورت‏ گرفت.7

«حلف الفضول»به اندازه‏یی اهمیت داشت که وقتی ولید (برادرزاده‏ی معاویه)والی مدینه،راه زورگویی گرفت،امام حسین(ع) به او گفت:اگر حق مرا پایمال کنی،در مسجد رسول به«حلف‏ الفضول»دعوت می‏کنم.8از مضمون کلام امام حسین(ع)برمی‏آید که مقصود از حلف،سوگند خوردن در بستن پیمان اتحاد واتفاق برای‏ احقاق حق ومبارزه با ظلم است.لذا روایت«لا حلف فی الاسلام»9را باید به سوگند خوردن‏های دسته جمعی عصر جاهلی که اغلب برای‏ متحد شدن قبایل در قتل و غارت و کین‏توزی و انتقام جویی صورت‏ می‏گرفت،ناظر دانست،یا آن‏که آن را به سوگند دروغ تخصیص داد؛ چنان‏که حلف در قرآن مجید،اکثر برای سوگندهای دروغین ذکر شده‏ و به منافقان نسبت داده شده است.10در یک مورد که حلف به مؤمنان‏ نسبت داده شده است،کفّاره‏ی شکستن سوگند،طعام یا لباس دادن به‏ دو نفر یا آزاد کردن یک بنده یا گرفتن سه روز روزه معین شده است.11

حافظ » شماره 24 (صفحه 71)

ایران باستان

در نظام حقوقی ایران باستان،سوگند خوردن مرسوم بوده است، چنان‏که در جنگ رستم و اسفندیار،این دو قرار گذاشتند که سپاهیان‏ خود را از جنگ معاف دارند و در عوض تنها دو سردار با یک‏دیگر جنگ تن‏به‏تن کنند و هر یک دیگری را کشت،لشکریان تحت‏ فرماندهی سردار مقتول،به فرماندهی سردار قاتل تسلیم شوند.پس‏ یکدیگر را سوگند دادند و پیمان گرفتند.»12

در کتاب‏های حقوقی زرتشتیان،بخش ویژه‏یی به«گواهی و سوگند»اختصاص داشته است.13به این معنی که هرگاه کسی در دعوی خود بدون بینه‏ی خارجی اصرار می‏ورزی ده است،به او پیشنهاد می‏کرده‏اند که برای اثبات حقانیتخود به آزمایش ایزدی‏ Varanake «داوری»تن در دهد و خدا را«یاور»خود بگیرد.این‏ آزمایش یا«ورگرم»(عبور از آتش یا فروبردن بازو در آب جوشان)یا «ورسرد»(عبور از رودخانه در هوای سرد یا خوردن سمّ مهلک) بود.14نیز در فرهنگ اساطیری ایران باستان همیشه در آتش رفتن و به سلامت بیرون آمدن از آن،نشانه‏ی صدق دعوی تلقی می‏شده‏ است،چنان‏که فردوسی در قصه‏ی سودابه و سیاوش،طرح گذر کردن‏ سیاوش را از آتش برای اثبات دعوی خود در برابر تهمت سودابه چنین‏ به نظم کشیده است:

ز هر دو سخن چون بر این گونه گشت‏ بر آتش بباید یکی را گذشت‏ چنین است سوگند چرخ بلند که بر بی‏گناهان نیاید گزند مگر کآتش تیز پیدا کند گنه کرده را زود رسوا کند15

فردوسی در شاهنامه هم‏چنین از در آتش رفتن زرتشت و نسوختن‏ او در آتش در مقام اثبات حقّانیت او سخن گفته است.همین معیارها در ادیان ابراهیمی نیز مقبول بوده و به احتمال بسیار به آتش افکندن‏ ابراهیم خلیل به دست نمرود،تنها از باب تعذیب و اعدام نبوده است، بلکه نوعی آزمایش صدق یا کذب دعوی او بوده است،چنان‏که مولوی‏ گوید:

چون خلیلی،هیچ از آتش مترس‏ من ز آتش صد گلستان می‏کنم‏16

مولوی هم‏چنین در مثنوی می‏گوید:

در تو نمرودی‏ست در آتش مرو رفت خواهی،اول ابراهیم شو17

هم‏چنین نسوختن ابو مسلم خولانی که اسود عنسی او را در آتش‏ افکند،18یا تقابل ملحدی با موحدی به نقل مولانا و مشابهات آن در سلامان و ابسال به نقل عبد الرحمن جامی و بعدها روبروشدن‏ حسین علی شاه اصفهانی با پادری مارتین انگلیسی در اصفهان از آن‏ دست است.19بنابراین چنین می‏نماید که در کیش زرتشتی به‏ شهادت طلبیدن ایزدان و ادای سوگند از بابت تأکید در صحت دعوی‏ بوده است.امّا علاوه بر آن،از سوگند برای تأکید در تعهد و بلکه‏ مطلق کلام هم استفاده می‏شده است،چنان‏که در کارنامه‏ی‏ انوشیروان به خامه‏ی خوداو آمده است: «سوگند که دوست داشتنی‏ترین ویژگان در نزد ما و نیک‏خواه‏ترین‏ ایشان به ما،آن کسی است که در حق رعیت از رفتار ما پیروی کند».

فرهنگ غربی/یونانی/رومی/مسیحی

در نظام‏های حقوقی و دینی غربی/یونانی/رومی نیز، سوگند یاد کردن از دیرباز در قضایای حقوقی،اداری،سیاسی،حرفه‏ای، قضایی و دینی مطرح بوده است.یعنی وقتی که مدعی برای اثبات‏ حقانیت دعوی خود،از اقامه‏ی بیّنه‏ی مطلوب عاجز بود،با گواه گرفتن‏ خدا یا رب النوع یا بت مقبول خود به آزمایش ایزدی که در زبان‏ اروپایی به آن اوردال Urteil می‏گفته‏اند،متوسل شده و از آن وجود قدسی می‏خواستند که راستگو را تأیید و دروغگو را مفتضح کند. افزون بر این گونه سوگندها که در جریان دادرسی معمول بود،در یونان‏ باستان،سوگند یاد کردن به ارباب انواع در مقام تعهدات حرفه‏ای‏ هم‏چون سوگند پزشکی بقراط معمول بوده است.ویل دورانت متن‏ سوگندنامه‏ی بقراط را چنین ضبط کرده است:

«من به آپولون...و به همه‏ی خدایان سوگند یاد می‏کنم و آنان‏ را گواه خویش می‏سازم که تا آن‏جا که بتوانم و آگاه باشم،به این‏ سوگندنامه وفادار مانم،استاد خویش را در این فن با پدر برابر شمارم...تا آن‏جا که بتوانم و آگاه باشم،دردهای بیماران را درمان‏ خواهم کرد...اگر از من بخواهند که کسی را زهر دهم،هرگز چنان‏ نخواهم کرد...داروی سقط جنین به زنان نخواهم داد...هیچ‏گاه‏ کسی را به عمد زیان و آسیب نخواهم رساند...هرگاه طی معالجات‏ خود یا در ضمن روابطی که با دیگران دارم،بر نکته‏یی آگاه شوم که‏ پنهان کردن آن واجب باشد،هرگز آن را فراموش نخواهم کرد».21

در کیش عیسوی نیز سوگند خوردن چه در جریان محاکمه و چه‏ در تشریفات مذهبی و اداری معهود بود،به طوری که تا 1938،تمام‏ میسیونرهای کاتولیک باید«سوگند تسلیم Oath of Submission » یاد می‏کردند.

نظام حقوقی انگلیس

در حقوق کامن‏لا Common Law سوگند در جریان دادرسی‏ به هنگام ادای شهادت و هم در خارج از دادگاه مورد استفاده است.

1-در خارج از دادگاه،سوگند نزد محضردار مخصوصی که به او مجری قسم Commissioner of Oath گویند،انجام می‏شود و سپس متن سوگندنامه به امضای شخص و نیز به مهر و امضای‏ مجری قسم می‏رسد و به عنوان قسم‏نامه Affidavit از اعتبار قضایی بیشتری برخوردار است.

2-سوگند دادن شهود از سوی دادگاه در جریان دادرسی،چنین‏ است که هر شاهد(اگر معتقد به یکی از ادیان است)باید در حالی که‏ دست بر روی کتاب آسمانی مورد قبول خود می‏گذارد،به خداوند سوگند یاد کند(و اگر معتقد به ادیان نیست باید موکدا بیان کند)که‏ «حقیقت را می‏گوید،تمام حقیقت را می‏گوید و چیزی را جز حقیقت‏ نمی‏گوید».پس از ادای سوگند یا تعهد مؤکد به حقیقت‏گویی،اگر شاهد در محضر دادگاه شهادت دروغ بدهد،به جرم شهادت دروغ‏ Oerjury مستقلا از سوی دادگاه محبوس خواهد شد.
حافظ » شماره 24 (صفحه 72)

3-به علاوه،در بیرون از جریان دادرسی برای تصدی بعضی از مشاغل مثل سمت وکیل دادگاه‏های عالی و یا قضاوت دادگستری، نامزد این شغل باید در دادگاه عالی سوگند یاد کند.

نظام حقوقی فرانسه

در حقوق فرانسه سوگند بر دو قسم است:

1-سوگند قضایی یعنی Le serment affirmatif ou probatoire

2-سوگند تعهد یا یمین العقد. Le serment promissoire

سوگند در اسلام

سوگند از جهت مفهومی و کاربرد،در نظام دینی و حقوقی اسلام، تفاوتی با حوزه‏های دینی و تمدنی و حقوقی پیش از اسلام ندارد،جز این‏که سوگند در نظام حقوقی اسلام که از آن به حلف،استحلاف، تحالف،محالفه،یمین و امثال آن تعبیر می‏شود،تابع شروط خاصی‏ست که در صورت عدم رعایت آن‏ها،فاقد ارزش و اعتبار قضایی خواهد بود.23چنان که نمونه‏یی از آن درباره‏ی کسی که از امام‏ جعفر صادق(ع) نزد منصور دوانیقی سعایت می‏کرد و در حضور امام‏ قسم یاد کرد،در شواهد النبوةی جامی گزارش شده است.

حقوق اسلامی

مهم‏ترین خصوصیت سوگند در فقه اسلامی آن است که سوگند باید به نام«الله»باشد.یعنی سوگند شرعی برای مسلمانان و ذمی‏ منعقد نمی‏شود مگر با لفظ جلاله‏ی«الله»ویا اسمای خاص الهی‏ مانند رحمان،قدیم،قیوم،مهیمن و امثال آن‏ها که مخصوص حضرت‏ حق تعالی می‏باشد و دیگری در آن‏ها شریک نیست.25پس قسم به‏ قرآن مجید(یا دیگر کتب آسمانی)یا به کعبه یا به نام پیامبر اسلام یا نام‏های امامان معصوم یا دیگری سوگند شرعی محسوب نمی‏شود. دلیل بر لزوم لفظ جلاله در سوگند شرعی دوگانه است:

الف-آیات قرآنی«فیقسمان بالله»(پس به خدا سوگند خورند)و «اقسموا بالله جهد ایمانهم»(سخت‏ترین سوگندهاشان را به نام خدا می‏خوردند).

ب-حدیث نبوی«لا تحلفوا الا بالله»(جز به خدای سوگند مخورید)و صحیحه‏ی سلیمان بن خالد از امام صادق:«الیهود و النصاری و المجوس لا یحلفون الا بالله»است.

لذا کسی که قسم یاد می‏کند،باید صریحا لفظ جلاله‏ی«الله»را بگوید و به آن قسم یاد کند.تغلیظ در تحلیف مستحب است.

اختلاف اعتبار در انواع سوگند

1-اختلاف اعتبار سوگند در مسائل مصداقی و حکمی:

سوگند فقط در مسائل مصداقی و موضوعی قاطع دعوی‏ست و در مسایل حکمی اعتبار ندارد،زیرا بیان حکم دعوی از جمله قواعد آمره است و باید براساس صریح قانون یا روح قانون اعلان شود و در اختیار متداعیین نیست.

2-اختلاف اعتبار سوگند در حقوق الناس و حقوق الله:

سوگند در حقوق الناس به حکم قاعده‏ی معروف«البینه علی‏ المدعی و الیمین علی المنکر»(اثبات دعوی بر عهده‏ی مدعی‏ست و منکر را سوگند،کفایت است)و منطوق حدیث نبوی«انما اقضی‏ بینکم بالبیّنات و الایمان»(من در میان شما بر مبنای شهادت شهود و سوگند قضاوت می‏کنم)یکی از ادله‏ی اثبات دعوی‏ست.یعنی در حقوق الانسان،چه حقوق مالی(قرارداد و شبه قرارداد)و چه حقوق‏ خانواده(طلاق و خلع و رجوع)سوگند یکی از ادله‏ی اثبات‏ دعوی‏ست.امّا در حقوق الله(حدود یا رؤیت هلال)سوگند-حتا به‏ ضمیمه شهادت شاهد واحد-از ادله‏ی اثبات نیست.

کاربردهای حقوقی سوگند

کاربردهای سوگند در زمینه‏های مختلف حقوقی به شرح زیر قابل تقسیم است:

اول-سوگند به مثابه‏ی یکی از ادله‏ی‏ اثبات دعوی

الف-سوگند مستقل از بیّنه

نوع اول سوگند به قاعده‏ی«البینه علی المدعی و الیمین علی‏ المنکر»،به مثابه‏ی یکی از ادله‏ی مستقل اثبات دعوی‏ست که اگر مدعی به آوردن بینه(شهود)قادر نباشد،حق دارد از قاضی بخواهد که مدعی علیه را قسم دهد.در تحلیف مدعی علیه به درخواست‏ مدعی بوسیله‏ی قاضی،سه مورد قابل پیش‏بینی‏ست:

1-قسم ابتدایی منکر:در این مورد مدعی علیه(خوانده)بر صحت انکار خود قسم یاد می‏کند که در این صورت،دعوی ساقط می‏شود و پرونده فیصله یافته و حکم قضیه مختوم پیدا می‏کند.29

2-قسم مردوده،در این مورد،مدعی علیه که به او تکلیف سوگند شده است،سوگند را به مدعی رد می‏کند.در این صورت،اگر مدعی‏ برصحت ادعای خود قسم یاد کرد،مدعای او ثابت می‏شود و اگر مدعی هم از قسم خوردن امتناع کرد،ادعای او ساقط می‏شود و پرونده‏ با صدور حکم برائت ذمه‏ی مدعی علیه فیصله می‏یابد.30

3-در صورت سوم،مدعی علیه به کلی نکول می‏کند،یعنی نه‏ خود قسم یاد کند و نه قسم را به مدعی رد می‏کند.در این صورت، برابر قول جمعی از فقیهان،به مجرد امتناع مدعی علیه از سوگند،حق‏ مدعی ث

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080