سوگند،اخبار شفاهی شخص حقیقی با گواه گرفتن خداوند،در مقام ادای شهادت است و در نظامهای مختلف حقوقی،از سوی گواه یا مدعی/شاکی یا از سوی مدعی علیه/مشتکی عنه یا در خارج از دادگاه در مقام دادن و گرفتن قول در مقام قبول التزام و تعهد به انجام یا ترک عملی یا ابراز وفاداری نسبت به مرام یا نظام یا گروه یا فرد معین در مراسم معین و با تشریفات خاص به عمل میآید.در حقوق سنتی از آن به«یمن»و«حلف»به معنی سوگند و قسم و تحلیف به معنی سوگند دادن تعبیر میشود.به این ترتیب سوگند گاهی از ادلهی اثبات دعوی و گاهی از مقولهی تأکید بر التزام است.چنان که در حقوق موضوعهی ایران برابر مادهی 418 قانون آیین دادرسی مدنی گواهان پیش از ادای شهادت«سوگند یاد میکنند که تمام حقیقت را بگویند و غیر از حقیقت چیزی نگویند».
پیشینه ی تاریخی
سوگند در همهی فرهنگها و نظامهای دینی،سیاسی و حقوقی رایج بوده است و بویژه در روزگاران گذشته که اسناد مکتوب و امضای آنه به اندازهی امروز شایع نبوده است،از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است.
پیشآریاییان
تمدن پیشآریایی ایلام،منسجمترین نظام حقوقی پیش از هخامنشیان را در فلات ایران داشت.در این نظام حقوقی،برابر لوحههای سنگی متعلق به هزارهی سوم و دوم پیش از میلاد، قراردادهای حقوقی با سوگند به نام یکی از خدایان مثل انشوشیناک Inshushinak (خدای شوش)تضمین میشده است.3در تمام نظامهای خصوصی بدوی ومترقی،شخص به اشیا و اشخاصی که نزد او مقدس ومحترم ومحبوباند،سوگند یاد میکند.چنانکه در زبان فارسی چه در محاوره و چه در نظم و نثر،سوگند خوردن به جان عزیزان،اعم از مقدّسین و مقدّسات یا جقّهی پادشاه یا سز امیر و وزیر یا پدر و مادر یا معشوق و محبوب،معمول مرسوم بوده است.برای مثال،حافظ به جاه وجلال پادشاه وقت(شاه شجاع،فرزند مبارز الدین محمد،از آل مظفر)چنین سوگند خورده است:
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع که نیست با کسم از بهر مال و جان نزاع
و دیگری به استقبال رودکی خطاب به معشوق خود سروده است:
قسم به جان تو خوردن،نشان بیادبیست به خاک پای تو کان هم عظیم سوگند است
اعراب پیش از اسلام
در عصر جاهلیت،ابو جهل،به رسم بتپرستان مکه،به لات و عزی سوگند خورد4و اعراب علاوه بر بتها،به نام و شرف قبیلهی خود یا شمشیر هم سوگند میخوردند.5مهمترین موارد تاریخی سوگندهای دسته جمعی در عصر جاهلی،نخست«حلف المطیبین»در میان قریش در مکه بود.6دومین سوگند دسته جمعی مهم«حلف الفضول»بیست سال پیش از بعثت با مشارکت پیامبر اسلام صورت گرفت.7
«حلف الفضول»به اندازهیی اهمیت داشت که وقتی ولید (برادرزادهی معاویه)والی مدینه،راه زورگویی گرفت،امام حسین(ع) به او گفت:اگر حق مرا پایمال کنی،در مسجد رسول به«حلف الفضول»دعوت میکنم.8از مضمون کلام امام حسین(ع)برمیآید که مقصود از حلف،سوگند خوردن در بستن پیمان اتحاد واتفاق برای احقاق حق ومبارزه با ظلم است.لذا روایت«لا حلف فی الاسلام»9را باید به سوگند خوردنهای دسته جمعی عصر جاهلی که اغلب برای متحد شدن قبایل در قتل و غارت و کینتوزی و انتقام جویی صورت میگرفت،ناظر دانست،یا آنکه آن را به سوگند دروغ تخصیص داد؛ چنانکه حلف در قرآن مجید،اکثر برای سوگندهای دروغین ذکر شده و به منافقان نسبت داده شده است.10در یک مورد که حلف به مؤمنان نسبت داده شده است،کفّارهی شکستن سوگند،طعام یا لباس دادن به دو نفر یا آزاد کردن یک بنده یا گرفتن سه روز روزه معین شده است.11
حافظ » شماره 24 (صفحه 71)
ایران باستان
در نظام حقوقی ایران باستان،سوگند خوردن مرسوم بوده است، چنانکه در جنگ رستم و اسفندیار،این دو قرار گذاشتند که سپاهیان خود را از جنگ معاف دارند و در عوض تنها دو سردار با یکدیگر جنگ تنبهتن کنند و هر یک دیگری را کشت،لشکریان تحت فرماندهی سردار مقتول،به فرماندهی سردار قاتل تسلیم شوند.پس یکدیگر را سوگند دادند و پیمان گرفتند.»12
در کتابهای حقوقی زرتشتیان،بخش ویژهیی به«گواهی و سوگند»اختصاص داشته است.13به این معنی که هرگاه کسی در دعوی خود بدون بینهی خارجی اصرار میورزی ده است،به او پیشنهاد میکردهاند که برای اثبات حقانیتخود به آزمایش ایزدی Varanake «داوری»تن در دهد و خدا را«یاور»خود بگیرد.این آزمایش یا«ورگرم»(عبور از آتش یا فروبردن بازو در آب جوشان)یا «ورسرد»(عبور از رودخانه در هوای سرد یا خوردن سمّ مهلک) بود.14نیز در فرهنگ اساطیری ایران باستان همیشه در آتش رفتن و به سلامت بیرون آمدن از آن،نشانهی صدق دعوی تلقی میشده است،چنانکه فردوسی در قصهی سودابه و سیاوش،طرح گذر کردن سیاوش را از آتش برای اثبات دعوی خود در برابر تهمت سودابه چنین به نظم کشیده است:
ز هر دو سخن چون بر این گونه گشت بر آتش بباید یکی را گذشت چنین است سوگند چرخ بلند که بر بیگناهان نیاید گزند مگر کآتش تیز پیدا کند گنه کرده را زود رسوا کند15
فردوسی در شاهنامه همچنین از در آتش رفتن زرتشت و نسوختن او در آتش در مقام اثبات حقّانیت او سخن گفته است.همین معیارها در ادیان ابراهیمی نیز مقبول بوده و به احتمال بسیار به آتش افکندن ابراهیم خلیل به دست نمرود،تنها از باب تعذیب و اعدام نبوده است، بلکه نوعی آزمایش صدق یا کذب دعوی او بوده است،چنانکه مولوی گوید:
چون خلیلی،هیچ از آتش مترس من ز آتش صد گلستان میکنم16
مولوی همچنین در مثنوی میگوید:
در تو نمرودیست در آتش مرو رفت خواهی،اول ابراهیم شو17
همچنین نسوختن ابو مسلم خولانی که اسود عنسی او را در آتش افکند،18یا تقابل ملحدی با موحدی به نقل مولانا و مشابهات آن در سلامان و ابسال به نقل عبد الرحمن جامی و بعدها روبروشدن حسین علی شاه اصفهانی با پادری مارتین انگلیسی در اصفهان از آن دست است.19بنابراین چنین مینماید که در کیش زرتشتی به شهادت طلبیدن ایزدان و ادای سوگند از بابت تأکید در صحت دعوی بوده است.امّا علاوه بر آن،از سوگند برای تأکید در تعهد و بلکه مطلق کلام هم استفاده میشده است،چنانکه در کارنامهی انوشیروان به خامهی خوداو آمده است: «سوگند که دوست داشتنیترین ویژگان در نزد ما و نیکخواهترین ایشان به ما،آن کسی است که در حق رعیت از رفتار ما پیروی کند».
فرهنگ غربی/یونانی/رومی/مسیحی
در نظامهای حقوقی و دینی غربی/یونانی/رومی نیز، سوگند یاد کردن از دیرباز در قضایای حقوقی،اداری،سیاسی،حرفهای، قضایی و دینی مطرح بوده است.یعنی وقتی که مدعی برای اثبات حقانیت دعوی خود،از اقامهی بیّنهی مطلوب عاجز بود،با گواه گرفتن خدا یا رب النوع یا بت مقبول خود به آزمایش ایزدی که در زبان اروپایی به آن اوردال Urteil میگفتهاند،متوسل شده و از آن وجود قدسی میخواستند که راستگو را تأیید و دروغگو را مفتضح کند. افزون بر این گونه سوگندها که در جریان دادرسی معمول بود،در یونان باستان،سوگند یاد کردن به ارباب انواع در مقام تعهدات حرفهای همچون سوگند پزشکی بقراط معمول بوده است.ویل دورانت متن سوگندنامهی بقراط را چنین ضبط کرده است:
«من به آپولون...و به همهی خدایان سوگند یاد میکنم و آنان را گواه خویش میسازم که تا آنجا که بتوانم و آگاه باشم،به این سوگندنامه وفادار مانم،استاد خویش را در این فن با پدر برابر شمارم...تا آنجا که بتوانم و آگاه باشم،دردهای بیماران را درمان خواهم کرد...اگر از من بخواهند که کسی را زهر دهم،هرگز چنان نخواهم کرد...داروی سقط جنین به زنان نخواهم داد...هیچگاه کسی را به عمد زیان و آسیب نخواهم رساند...هرگاه طی معالجات خود یا در ضمن روابطی که با دیگران دارم،بر نکتهیی آگاه شوم که پنهان کردن آن واجب باشد،هرگز آن را فراموش نخواهم کرد».21
در کیش عیسوی نیز سوگند خوردن چه در جریان محاکمه و چه در تشریفات مذهبی و اداری معهود بود،به طوری که تا 1938،تمام میسیونرهای کاتولیک باید«سوگند تسلیم Oath of Submission » یاد میکردند.
نظام حقوقی انگلیس
در حقوق کامنلا Common Law سوگند در جریان دادرسی به هنگام ادای شهادت و هم در خارج از دادگاه مورد استفاده است.
1-در خارج از دادگاه،سوگند نزد محضردار مخصوصی که به او مجری قسم Commissioner of Oath گویند،انجام میشود و سپس متن سوگندنامه به امضای شخص و نیز به مهر و امضای مجری قسم میرسد و به عنوان قسمنامه Affidavit از اعتبار قضایی بیشتری برخوردار است.
2-سوگند دادن شهود از سوی دادگاه در جریان دادرسی،چنین است که هر شاهد(اگر معتقد به یکی از ادیان است)باید در حالی که دست بر روی کتاب آسمانی مورد قبول خود میگذارد،به خداوند سوگند یاد کند(و اگر معتقد به ادیان نیست باید موکدا بیان کند)که «حقیقت را میگوید،تمام حقیقت را میگوید و چیزی را جز حقیقت نمیگوید».پس از ادای سوگند یا تعهد مؤکد به حقیقتگویی،اگر شاهد در محضر دادگاه شهادت دروغ بدهد،به جرم شهادت دروغ Oerjury مستقلا از سوی دادگاه محبوس خواهد شد.
حافظ » شماره 24 (صفحه 72)
3-به علاوه،در بیرون از جریان دادرسی برای تصدی بعضی از مشاغل مثل سمت وکیل دادگاههای عالی و یا قضاوت دادگستری، نامزد این شغل باید در دادگاه عالی سوگند یاد کند.
نظام حقوقی فرانسه
در حقوق فرانسه سوگند بر دو قسم است:
1-سوگند قضایی یعنی Le serment affirmatif ou probatoire
2-سوگند تعهد یا یمین العقد. Le serment promissoire
سوگند در اسلام
سوگند از جهت مفهومی و کاربرد،در نظام دینی و حقوقی اسلام، تفاوتی با حوزههای دینی و تمدنی و حقوقی پیش از اسلام ندارد،جز اینکه سوگند در نظام حقوقی اسلام که از آن به حلف،استحلاف، تحالف،محالفه،یمین و امثال آن تعبیر میشود،تابع شروط خاصیست که در صورت عدم رعایت آنها،فاقد ارزش و اعتبار قضایی خواهد بود.23چنان که نمونهیی از آن دربارهی کسی که از امام جعفر صادق(ع) نزد منصور دوانیقی سعایت میکرد و در حضور امام قسم یاد کرد،در شواهد النبوةی جامی گزارش شده است.
حقوق اسلامی
مهمترین خصوصیت سوگند در فقه اسلامی آن است که سوگند باید به نام«الله»باشد.یعنی سوگند شرعی برای مسلمانان و ذمی منعقد نمیشود مگر با لفظ جلالهی«الله»ویا اسمای خاص الهی مانند رحمان،قدیم،قیوم،مهیمن و امثال آنها که مخصوص حضرت حق تعالی میباشد و دیگری در آنها شریک نیست.25پس قسم به قرآن مجید(یا دیگر کتب آسمانی)یا به کعبه یا به نام پیامبر اسلام یا نامهای امامان معصوم یا دیگری سوگند شرعی محسوب نمیشود. دلیل بر لزوم لفظ جلاله در سوگند شرعی دوگانه است:
الف-آیات قرآنی«فیقسمان بالله»(پس به خدا سوگند خورند)و «اقسموا بالله جهد ایمانهم»(سختترین سوگندهاشان را به نام خدا میخوردند).
ب-حدیث نبوی«لا تحلفوا الا بالله»(جز به خدای سوگند مخورید)و صحیحهی سلیمان بن خالد از امام صادق:«الیهود و النصاری و المجوس لا یحلفون الا بالله»است.
لذا کسی که قسم یاد میکند،باید صریحا لفظ جلالهی«الله»را بگوید و به آن قسم یاد کند.تغلیظ در تحلیف مستحب است.
اختلاف اعتبار در انواع سوگند
1-اختلاف اعتبار سوگند در مسائل مصداقی و حکمی:
سوگند فقط در مسائل مصداقی و موضوعی قاطع دعویست و در مسایل حکمی اعتبار ندارد،زیرا بیان حکم دعوی از جمله قواعد آمره است و باید براساس صریح قانون یا روح قانون اعلان شود و در اختیار متداعیین نیست.
2-اختلاف اعتبار سوگند در حقوق الناس و حقوق الله:
سوگند در حقوق الناس به حکم قاعدهی معروف«البینه علی المدعی و الیمین علی المنکر»(اثبات دعوی بر عهدهی مدعیست و منکر را سوگند،کفایت است)و منطوق حدیث نبوی«انما اقضی بینکم بالبیّنات و الایمان»(من در میان شما بر مبنای شهادت شهود و سوگند قضاوت میکنم)یکی از ادلهی اثبات دعویست.یعنی در حقوق الانسان،چه حقوق مالی(قرارداد و شبه قرارداد)و چه حقوق خانواده(طلاق و خلع و رجوع)سوگند یکی از ادلهی اثبات دعویست.امّا در حقوق الله(حدود یا رؤیت هلال)سوگند-حتا به ضمیمه شهادت شاهد واحد-از ادلهی اثبات نیست.
کاربردهای حقوقی سوگند
کاربردهای سوگند در زمینههای مختلف حقوقی به شرح زیر قابل تقسیم است:
اول-سوگند به مثابهی یکی از ادلهی اثبات دعوی
الف-سوگند مستقل از بیّنه
نوع اول سوگند به قاعدهی«البینه علی المدعی و الیمین علی المنکر»،به مثابهی یکی از ادلهی مستقل اثبات دعویست که اگر مدعی به آوردن بینه(شهود)قادر نباشد،حق دارد از قاضی بخواهد که مدعی علیه را قسم دهد.در تحلیف مدعی علیه به درخواست مدعی بوسیلهی قاضی،سه مورد قابل پیشبینیست:
1-قسم ابتدایی منکر:در این مورد مدعی علیه(خوانده)بر صحت انکار خود قسم یاد میکند که در این صورت،دعوی ساقط میشود و پرونده فیصله یافته و حکم قضیه مختوم پیدا میکند.29
2-قسم مردوده،در این مورد،مدعی علیه که به او تکلیف سوگند شده است،سوگند را به مدعی رد میکند.در این صورت،اگر مدعی برصحت ادعای خود قسم یاد کرد،مدعای او ثابت میشود و اگر مدعی هم از قسم خوردن امتناع کرد،ادعای او ساقط میشود و پرونده با صدور حکم برائت ذمهی مدعی علیه فیصله مییابد.30
3-در صورت سوم،مدعی علیه به کلی نکول میکند،یعنی نه خود قسم یاد کند و نه قسم را به مدعی رد میکند.در این صورت، برابر قول جمعی از فقیهان،به مجرد امتناع مدعی علیه از سوگند،حق مدعی ث